امام زمان عجل الله

به نام حقیقت بخش هستی

امام زمان عجل الله

به نام حقیقت بخش هستی

مهدی آل محمد کیست و چرا انتظارش را می کشیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مهدی آل محمد کیست و چرا انتظارش را می کشیم ؟
از مسائلی که شرایع آسمانی بر آن اتفاق نظر دارند ، مسئله « مصلح جهانی » است که در آخرالزمان ظهور می کند . نه تنها جامعه اسلامی بلکه

جامعه یهود و نصاری نیز منتظر آمدن این عدل گستر جهان هستند . با مراجعه به کتابهای عهد عتیق و عهد جدید ، این حقیقت روشن می گردد .

در این مورد پیامبر گرامی می فرماید : « اگر از روزگار ، بجز یک روز باقی نماند ، همانا خداوند مردی از خاندان من بر می انگیزد تا جهان را پر

از عدل و داد کند ، چنانکه پر از ستم گردیده است . » (1)

بنابر این ، چنانکه در پیش اشاره شد اعتقاد به چنین مصلحی مورد اتفاق صاحبان شرایع آسمانی است و نیز روایات فراوانی پیرامون مهدی موعود

در کتابهای صحاح و مسانید اهل سنت ، وارد شده است و محدثان و محققان اسلامی از فریقین ( شیعه و سنی ) درباره آن حضرت کتابهای فراوانی

تالیف کرده اند .

مجموعه این روایات ، خصوصیات و نشانه های او را بگونه ای معین نموده که درست بر فرزند بلافصل امام حسن عسگری (2) یازدهمین امام

شیعه تطبیق می نماید . بر اساس این روایات ، آن حضرت همنام پیامبر گرامی (3) و دوازدهمین پیشوا (4) و از نوادگان حسین بن علی (ع)

می باشد . مهدی موعود به امر الهی در سال 255 هجری به دنیا آمد و هم اکنون بسان سایر افراد به زندگانی خود ادامه می دهد البته به صورت

ناشناس .

لازم به ذکر است که چنین عمر طولانی نه با علم و دانش ناسازگار است و نه با منطق وحی . تاریخ نیز اسامی کسانی را که دارای عمر طولانی

بوده اند را ثبت نموده است .

قرآن مجید در مورد نوح پیامبر می فرماید : نوح در میان قوم خود هزار سال زندگی کرد ، مگر پنجاه سال . (5)

و درباره حضرت یونس می فرماید : اگر او از تسبیح کنندگان نبود ،تا روز رستاخیز در شکم او ( ماهی ) باقی می ماند . (6)

همچنین حضرت خضر پیامبر و حضرت عیسی مسیح (ع) از دیدگاه قرآن و به اتفاق آرای مسلمانان جهان هنوز زنده هستند و به حیات خویش

ادامه می دهند .



1 : صحیح ابی داوود ، طبع مصر ، المطبعه التازیه ، جلد 2 ، ص 207 و ینابیع الموده ، ص 432 و نورالابصار ( ب2 ،ص154)
2 : ینابیع الموده ، ب 76 ، درمناقب ، از جابربن عبدالله انصاری
3 : صحیح ترمذی ، طبع دهلی ، سال 1342،ج2،ص46 و مسند احمد ،طبع مصر ،سال 1313 ، ج1ص376
4 : ینابیع الموده ، ص 443
5 : عنکبوت 14
6 : صافات 144  

آقای غریب

بهشت نقد آنجاست که مولا(ولی) از عبدش راضی وخشنود باشد
و عبد خوشحال از رضایت مولایش .
جهنم نقد شیعه آنجاست که مولا از عبدش ناراضی وناخشنود باشد
و عبد (متولی) ناراحت و شرمنده . . . .     

حالا هر کس حساب کار خودش با آقای غریبش دست خودشه!




اگر کسی بفهمد شیعه بودن یعنی چه ! . . .
. . . و شیعه شود ؛ نمی تواند با گناه و معصیت به روحش اهانت کند .
شیعه فرزند زهـرا ست ، با گناه به روح فرزند زهرا اهانت کردی .
وقتی محبت زهرا و علی وجودت را پرکند،دیگه نمی تونی کاری کنی که زهرای وجودت پشت در بماند، یا علی وجودت را با دستهای بسته ببرند . اجازه ندیم قضیه در و دیوار تو وجودمون تکرار بشه . بذاریم رقیه ی وجودمون در امان باشه...

آقای غریبمون هم شاهد همه چیز ...


شیوه‌های یاری قائم آل محمد(ص)


1- پیشه کردن تقوا



یاری امام زمان ـ علیه السلام ـ در امر دین به چند طریق حاصل می‌شود، که در این‌جا به دوازده کیفیت از مهمترین آن‌ها مختصراَ اشاره می‌کنیم:
کیفیت اول؛ تقوا است، و بر این مطلب شواهدبسیاری است که برخی از آن‌ها را ذکر می‌کنیم:

اول: امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ که در ضمن نامه‌ای به عثمان بن حنیف[1]نوشته‌اند:

«ألا و إن لکل مأموم إماماً یقتدی به، و یستضیئ بنور علمه،‌ ألا و إنّ إمامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه، و من طُعمه بقُرصیه، ألا و إنکم لا تقدروعلی ذلک،‌ ولکن أعینونی بورع و اجتهاد و عفّه و سداد.»[2]

«آگاه باشید! همانا از برای هرکس امام و پیشوائی است که در اعمال و رفتار خود از او پیروی می‌کند، و به روشنائی نور علم او هدایت می‌یابد.

آگاه باشید! امام شما از دنیای خود و از زینت‌های آن به دو جامة ‌کهنه و از خوردنی‌هایش آن به دو قرص نان قناعت کرده‌است.

آگاه باشید! شما توانائی بر این‌گونه رفتار ندارید، ولکن مرا به دوری از محرمات و کوشش در انجام واجبات و به پاکدامنی و پیمودن راه صحیح یاری کنید.»


دوّم: در کتاب «کافی» روایت شده که حضرت امام محمدباقر ـ علیه السلام ـ فرمود:

«أعینونا بالورع، فإنّه من لقی الله عزوجلّ بالورع کان له عند الله عزّوجلّ فرجاً، إنّ الله عزوجل یقول: «مَن یُطِعَ الله وَ رَسُولَهُ، فَأُولئِکَ مَعَ الّذینَ اَنْعَمَ اَللهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَبِیِّن وَالصِّدیقِینَ وَ الشُّهَدَاءَ وَ الصّالِحِینَ وَ حُسْنَ اُولَئِکَ رَفیقَا»[3] فمنا النبیّ ومنّا الصّدیق والشهداء والصالحون.»[4]

« ما را با دوری از محرمات یاری کنید، همانا هرکس خداوند عزّوجل را با داشتن ورع ملاقات کند خداوند در کار او گشایش می‌دهد،

به درستی که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:

کسانی‌که خدا و رسول او را اطاعت کنند، با کسانی‌که در جوار قرب الهی از رحمت‌های او برخوردارند یعنی انبیاء و صدیقین و شهداء و صلحاء همنشین خواهند بود.»


3. در همان کتاب از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده که فرمود:

«ان شیعة علی خمص البطون، ذبل الشفاة، و اهل رأفة و علم و حلم، یعرفون بالرهبانیة فأعینوا علی ما أنتم علیه بالورع والجتهاد.«[5]

«همانا شیعیان امرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ شکم‌هایشان خالی و لب‌های آن‌ها خشکیده است[6] و آنان اهل رأفت و علم و بردباری هستند،

و به روی گرداندن از اهل دنیا شناخته می‌شوند، پس برای ثبات و استواری در امر ولایت، مرا با دوری از محرمات و کوشش در انجام واجبات یاری کنید.»


چهارم: امام زمان ـ علیه السلام ـ در ضمن توقیع شریف خود فرموده است:‌


«إنّا غیر مهملین لمراعغتکم ولاناسین لذکرکم،‌ ولولا ذالک لنزل بکم اللأواء واستطلمکم الأعداء،‌ فاتقوا الله جلّ جلاله و ظاهرونا علی انتیاشکم من فتنة قد أنافت علیکم.»[7]

«بدرستیکه ما در رعایت امر شما بی‌توجهی ننموده و یاد شما را از خاطر نبرده‌ایم. و اگر این چنین نبود،‌ هرآینه به بلای سخت گرفتار می‌شدید،

و دشمنان، شما را از پی در می‌آورند، پس تقوا پیشه کنید و ما را در نجات خود از فتنه‌ای که شما را احاطه کرده یاری کنید.»


--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ایشان یکی از کارگزران حضرت در بصره بود.
[2] . نهج البلاغه فیض، ص 966، ضمن نامة 45.
[3] . سورة نساء،‌آیه 69.
[4] . کافی، ج2، ص 78، حدیث 12.
[5] . کافی، ج2، ص 233، حدیث 10.
[6] . و آن به علت گرسنگی وروزه دار بودن است.
[7] . بحارالانوار، ج 53، ص 175.

 
 
 .................................................................................
 
2- عناوین تقوا،‌ برای یاری امام زمان ـ علیه السلام ـ



منظور از نصرت و یاری کسی؛ همراهی با او در رساندن نفعی به او یا دفع ضرری از او است، و مؤمن در تحصیل تقوا، با چند عنوان امام ـ علیه السلام ـ

را نصرت و یاری می‌نماید، ‌که هرکدام نسبت به وجودمبارک امام ـ علیه السلام ـ نفعی به حساب می‌آید.


عنوان اول


از بزرگترین و مهمترین اموری که آن حضرت از جانب خداوند تعالی به عهده دارند، هدایت بندگان و راهنمائی آن‌ها به سوی خیر و صلاح است.

پس هرگاه انسان یک نفر از بندگان خدا را هدایت و ارشاد کند تا آن که از اهل خیر و درستکاری شود، ‌به همان مقدار که در هدایت او وسیله شده‌ست،

‌امام ـ علیه السلام ـ را یاری کرده‌است،‌ و در این امر فرقی نمی‌کند که انسان دیگری را به درستکاری و تقوا هدایت نماید،‌ یا خودش را اصلاح نموده و تقوا پیشه کند،

‌زیرا خود او هم یکی از آن‌هایی است که اما ـ علیه السلام ـ باید او را به خوبی و درستکاری هدایت فرمایند.

از طرف دیگر چون تقوا حاصل نمی‌شود، مگر به تحصیل معرفت و علم به دستورات ائمة اطهار ـ علیهم السلام ـ در زمینة اوصاف متقین و ویژگی‌های اهل تقوا است،

روشن است که تحصیل این معرفت با زنده کردن امر ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ و احیاء اخبار و احادیث آن‌ها تحقق پیدا می‌نماید.

و این خود از مهمترین اقسام نصرت نسبت به امام ـ علیه السلام ـ است که سفارش بسیاری به آن شده است.


عنوان دوم:


در مقام هدایت، هدایت عملی چندین برابر هدایت گفتاری مؤثر است، ‌بلکه هدایت گفتاری بدون هدایت عملی اثری ندارد،‌ پس هرگاه کسی اهل تقوا شد،

آثار ظاهری تقوای او موجب بیداری و یادآوری و هدایت دیگران می‌شود.

و بیان خواهد شد که هدایت مردم از انواع یاری امام ـ علیه السلام ـ در امر دین است، و به این مطلب در «کافی» در باب «ورع»[1] و باب «علم»[2] تصریح شده است.


عنوان سوم


هرگاه بندة مؤمن به وصف تقوا آراسته گردید وآثار کمال از او ظاهر شد،‌ امام ـ علیه السلام ـ به وجود او افتخار می‌کند و در حقیقت زینت برای امام شده است،

‌و این همان توصیه امام صادق ـ علیه السلام ـ به دوستان و شیعیانش می‌باشد که فرمود:

«معاشر الشیعه: کونوا لنا زیناً ولا تکونوا علینا شیناً»[3]

«برای ما زینت باشید، و برای ما مایة ننگ و عار نشوید.»


عنوان چهارم


لازمة پیمودن مراتب تقوا، تبعیُت از گفتار و رفتار آن حضرت است و با این تبعیت و پیروی،‌ تسلیم شدن در برابر فرامین آن حضرت و تعظیم شأن او حاصل می‌شود،

واین امر چون باعث معرفی بیشتر مقام امام ـ علیه السلام ـ می‌شود، نصرت و یاری او محسوب می‌شود.


عنوان پنجم


بنده به واسطة دارا شدن صفت تقوا در زمرة اولیاء و شیعیان امام ـ علیه السلام ـ قرار می‌گیرد،‌ و موجب زیاد شدن عدد آن‌ها می‌شود، واین نصرتی آشکار است

که باعث مباهات و فخر امام ـ علیه السلام ـ می‌گردد. و مؤید آن؛ حدیث نبوی ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ است که فرمود:

«تناکحوا تناسلوا تکثروا، فإنّی اُباهی بکم الاُمم یوم القیامة ولو بالقسط.»[4]

که آن حضرت زیاد شدن عدد امت را ـ ولو بچة سقط شده ـ موجب افتخار خود در میان امت‌های دیگرمی‌داند.


عنوان ششم


به مقتضای اخبار زیاد،‌ وجود اهل تقوا در هر مکانی باعث بر طرف شدن بلا و نزول رحمت است، گرچه اهل آن‌جا مستحق عذاب و بلا باشند.

و این عنوان نصرت امام ـ علیه السلام ـ در مقام ظهور آثار وجودی آن حضرت است، زیرا همة فیوضات الهی به یُمن وجودامام ـ علیه السلام ـ نازل و مقدر می‌شود،

و آن فیوضات از طرف آن حضرت در هر مکانی به‌خاطر وجود شیعیانش که اهل تقوا می‌باشند، افاضه می‌شود، که اگر تقوای این گروه نباشد،

اعمال زشت و ناپسند دیگران مانع از ظهور آن آثار می‌شود، پس افراد پرهیزگار به واسطة تقوای خود، امام ـ علیه السلام ـ را در اقاضه این فیوضات یاری می‌کنند.


عنوان هفتم


تقوا یاری امام ـ علیه السلام ـ در مقام دفع ضرر از منسوبین آن حضرت است، به خاطر آن که گفتیم که اگر اهل تقوا در میان نباشند،

بلا و گرفتاری بر دیگران ـ ولو نادانان از دوستان ایشان ـ وارد می‌شود.


عنوان هشتم


هرگاه بندة مؤمن بر اثر تقوا به درجة کمال رسید، خداوند متعال بعضی از کرامات را گاه‌گاه از اوظاهر می‌فرماید، و هرگاه مردم آن کرامات ار از شیعیان آن حضرت دیدند،

موجب کمال و استحکام عقیده و معرفت آن‌ها نسبت به امام ـ علیه السلام ـ می‌شود، که اینان دست پروردة‌ اویند، پس خود او چگونه است؟


عنوان نهم

هرگاه بندة مؤمن تقوا پیشه کرد،‌ اعتماد دیگران را به او جلب می‌شود و هنگامی که خبر می‌دهد، مورد اطاعت واقع می‌شود،

پس تقوای او نسبت به زنده نمودن احادیث و اخبار ائمة معصومین ـ علیهم السلام ـ نصرت و یاری آنان محسوب می‌شود.

و همچنین موجب نشر فضائل آن‌ها و تقویت قلوب مردم در معرفت و محبت ائمه ـ علیهم السلام ـ می‌گردد، چنانچه در حق بعضی از بزرگان و موثقین از

اصحاب این مضمون وارد شده است که:

«لولا هؤلاء لاندرست آثارنا.»[5]

«اگر این اصحب نبودند هر آینه آثار ما کهنه و مندرس می‌شد.»


عنوان دهم


تقوای مؤمن نسبت به شیعیان و دوستان امام ـ علیه السلام ـ در امور آخرتی آن‌ها نیز نصرت و یاری است. ‌زیرا به‌عنوان مثال به واسطة اعتماد و وثوق به اهل تقوا،

به فیض جماعت آن‌ها در نماز نائل می‌شوند.


عنوان یازدهم


تقوای مؤمن نصرت است نسبت به امام ـ علیه السلام ـ در امر دنیای شیعیان و دوستان ایشان، زیرا به واسطة اعتماد به قول آن‌ها در امر نکاح و طلاق و شهادات و امثال آن،

امور دنیوی آن‌ها نیز منظم می‌گردد.


عنوان دوازدهم


تقوای مؤمن باعث ظهور مراتب کمالات امام ـ علیه السلام ـ در قلب متقی می‌گردد. زیرا هرگاه قلب به وسیلة وصف تقوا از رذائل ـ که اصل و عمدة آن‌ها حبّ دنیا است ـ پاک شد،

دل نوارانی می‌شود، همچون چشمی که باز شده، دل مؤمن متقی بینا می‌شود، و به جلال و جمال امام ـ علیه السلام ـ عارف و بصیر می‌گردد،

و مرتبة نورانیت ایشان در نزد او ظاهر می‌شود، و قلب او نسبت به مقام رفیع ایشان خاضع و خاشع می‌گردد.

و نه تنها تقوای حقیقی سبب ظهور مراتب کمالیه آن‌ها در قلب خود او می‌شود، بلکه وسیلة ظهور این مراتب از برای دیگران نیز می‌شود،

به‌خاطر آن‌که در بعضی از اخبار وارد شده است:

«هرگاه قلب به تقوا متصف شد و از فریفتگی و دلباختگی به دنیا نجات پیدا کرد،‌ خداوند بر زبان او کلمات حکمت آمیز را جاری می‌فرماید،

که (از شدت حسن کلمات) مورد تعجب شنوندگان، قرار می‌گیرد»[6]

پس بندة مؤمن بعد از این که به وسیلة نور تقوا در قلب خود نسبت به شئونات و مقامات رفیعه امام ـ علیه السلام ـ بصیرت و بینائی پیدا نمود،

و زبان او از چشمة‌ حکمت‌آمیز قلبش سیراب شد و به کلمات حکیمانة ناطق وگویا گردید، با بیان او حجت و دلیل فضیلت و کمال امام ـ علیه السلام ـ

بر دوستان آشکار شده و به آن هدایت می‌شوند،‌ و بر دشمنان اتمام حجت شده و موجب سرافکندگی آن‌ها می‌گردد.

پس به این عنوان نسبت به ظهور مقام امام ـ علیه السلام ـ در نظر دوستان و دشمنان نصرت حاصل می‌شود،

و چون شیعیان و دوستان ایشان به سبب آن در صراط مستقیم ثابت می‌مانند، و از فتنة پیروی‌شیطان‌رجیم محافظت می‌شوند،‌ نوعی یاری امام ـ علیه السلام ـ تحقق پیدا می‌کند.


عنوان سیزدهم


تقوای مؤمن نسبت به امور مالی، باعث نصرت امام ـ علیه السلام ـ است، زیرا اهل تقوا آن‌چه از حقوق واجب مالی به آن‌ها تعلق گیرد،

در هر موردی که به رضای آن حضرت قطع پیدا کنند، انفاق می‌نمایند.

و از جملة موارد رضایت امام ـ علیه السلام ـ است،‌ جائی است که زنده کردن امر ایشان شود، که این خود نصرت و یاری امام ـ علیه السلام ـ است،‌

همچنین نیم دیگر از خمس را به سادات از شیعیان، و نیز حق زکات را به عوام ایشان انفاق می‌کند،‌ همچنین به واسطة اعتماد به او، بسا این حقوق را نزد او آورند،

تا او به اهلش و موردش برساند.

بنابراین؛ یاری امام ـ علیه السلام ـ کرده هم نسبت به شیعیانی که آن حقوق را اداء می‌کنند و به فیوضات دنیوی و اخروی آن فائز می‌شوند،

و هم نسبت به شیعیانی که نیازمندند، و به این وسیله اصلاح امر آن‌ها می‌شود.


عنوان چهاردهم


بر اثر تقوا هیبت الهی در چهرة مؤمن ظاهر می‌شود، و باعث می‌شود که دل منافقین و اشرار از او خائف و ترسان شود،

و چه بسا به این وسیله منکرات دفع شده،‌ حدود الهی اقامه گردد،‌ و از شرّ اشرار و فساق جلوگیری شود، و همة این‌ها نصرت و یاری امام ـ علیه السلام ـ در امر دین است،

چنانچه در کیفیت چهارم ان شاءالله تعالی بیان خواهد شد.


عنوان پانزدهم


از جملة شئونات و مقامات امام ـ علیه السلام ـ دعا و شفاعت آن حضرت نسبت به شیعیان و دوستانشان می‌باشد، که به این وسیله خداوند اعمال آن‌ها را قبول و کاستی‌های

آن را بر طرف می‌نماید، و گناهان آن‌ها را عفو می‌فرماید، که اگر شفاعت و دعای ائمة اطهار ـ علیهم السلام ـ در حق ایشان نباشد،

هر آینه در دینا وآخرت در سختی‌ها و نقمات الهی هلاک خواهند شد، و از پاداش اعمال و حسنات محروم شوند، و این امر در اخبار بسیاری بیان شده‌است.[7]


--------------------------------------------------------------------------------
[1] . کافی، ج2، ص 76.
[2] . کافی، ج 1، ص 30.
[3] . امالی شیخ صدوق، 484 ح 17، و به نقل از بحارالانوار، ج 71، ص310، حدیث 3.
[4] . جامع‌الاخبار، ص 272، حدیث 5.
[5] . وسائل الشیعه، ج 27، ص 142، حدیث 14 با اندکی اختلاف، و فی البحار، عن الصادق ـ علیه السلام ـ : «لولا زرارة لاندرست أحادیث ابی» بحار (47، 390).
[6] . بحارالانوار، ج70، ص 313، حدیث 16، و ج 78، ص 270، ح 110 با اندکی تفاوت.
[7] . رجوع شود به بحارالانوار، ج 27، ص 198، حدیث 62، و ص 308، باب 8، وص 311، باب 9. 

 
 
 
 
_________________


عجب حکایتی ست سرگذشت قرآن خدا !
نمی دانم چرا به هوا دلم هوای غروب روز دهم می کند !!!…
هوای روضه شام و روضه عمه جان زینب (س) …
صفین روی “نیزه” و امروز “آتش” خصم ؛
این سرگذشت چقدر شبیه عصر عاشوراست !!!….
ما اهل خیبریم ؛ فرزندان حیدر کرار …

پس ای صهیونیسم حرامی گوش کن :
این بار اگر که کرب و بلا رخ دهد ، یقین ؛
راس یزید و حرمله بالای نیزه هاست ….

 

پیامک تبریک میلاد امام رضا (ع)

طلوع زیباى شمس الشموس از مشرق کرامت و رأفت مبارک!  

 

***** 

 

میلاد هشتمین امام، هفتمین قبله و دهمین کشتی نجات، آقا امام رضا (علیه السّلام) بر شما مبارکباد. 
 

***** 


ولادت باسعادت سلطان، امیر و ولی نعمت تمام ایرانیان، حضرت رضا (علیه السّلام) مبارک. 
 

***** 


میلاد عالم آل محمد، هشتمین حجت سرمد، نگین درخشان وطن، السلطان ابا الحسن، حضرت رضا (علیه السّلام) مبارک باد. 
 

***** 


میلاد شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس، شاه انیس النفوس، برشما و خانواده ی گرامیتان، تبریک و تهنیت. 
 

***** 


میلاد هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت بر عاشقان طریقش مبارک باد. 
 

***** 


سلام بر سلطان خراسان؛ او که غبار قدمگاهش، سرمه دیدگان ماست. 
 

***** 


میلاد على بن موسى الرضا، مأواى دل‏شکستگان و تکیه‏گاه درماندگان، بر دلدادگان بارگاه و حریمش مبارک باد! 
 

***** 


شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها 
 

***** 


ای پسر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا رضا
آینه ی قبله نما یا رضا 
 

***** 


السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت 
 

***** 


از عرش سلام سرمدی آوردند
آیینه ی حُسن سرمدی آوردند
با آمدن رضا (ع) از باغ بهشت
یک دسته گل محمدی آوردند
میلاد نور مبارک 
 

***** 


به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد
به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد
خدا داد آنچه را وعده،‌ بشد در ماه ذیقعده
که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد 
 

***** 


نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند
مردم صدای آمدنت را شنیده اند
زیباتر از همیشه شده آستان تو
آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند
ولادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، آقا امام رضا (علیه السلام) مبارکباد. 
 

***** 


حریمت قبله ی جانم
بود حب تو ایمانم
تو را هر لحظه می خوانم
رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولای تو
گدایم من گدای تو
نهادم سر به پای تو
رضا جانم، رضا جانم
میلاد نور مبارک 
 

****** 


شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها 
 

***** 


هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک تکه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
آنجا برای عشق شروعی مجدد است 
 

***** 


با نام رضا به سینه ها گل بزنید
، با اشک به بارگاه او پل بزنید،
فرمود که هر زمان گرفتار شدید
بردامن ما دست توسل بزنید 
 

***** 


ساقی امشب راحت جان می دهد
هر چه خواهی از کرم آن میدهد
گردش چرخ فلک بر کام ماست
حاجتت شاه خراسان می دهد 
 

***** 


هر کی دلش اسیره سلطان عالمینه
کوی امام هشتم شیش گوشه ی حسینه
گل رنگ و بوی خود را زان بی قرینه دارد
شهر رضا صفای شهر مدینه دارد 
 

***** 


بیــــا ای دوست ما را مفتخر کن
رهت دور است آن را مختصر کن
دل من خاک نیشــابوری تـوست
کـــرم فرما و از این دل گـذر کن! 
 

***** 


من هم یه خطا کارم
اما با اینکه گنه کارم
در روز جزا شادم
از اینکه رضا دارم 
 

***** 


سلطان سریر ارتضا ما را بس
فرزند علی مرتضی ما را بس
در روز جزا که مزد اعمال دهند
پاداش غلامی رضا ما را بس

آثار دعای فرج



روایات مختلفی به بیان آثار ، فوائد و ویژگی هایی که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است ، که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم :



1- سبب هدایت به نور قرآن مجید می شود .


2- نزد اصحاب اعراف و معروف می گردد .


3- به ثواب طلب علم نائل می شود . (انشاء الله)


4- از عقوبتهای اخروی انشاء الله در امان می ماند .


5- هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود .


6-این دعا اجابت دعوت خدا و رسول (ص) است .


7- با امیرالمومنین (ع) و در درجه آن حضرت خواهد بود .


8- محبوب ترین افراد نزد خداوند خواهد بود .


9- عزیزترین و گرامی ترین افراد نزد پیغمبر (ص) می شود .


10- انشاءالله از اهل بهشت خواهد بود .


11- دعای پیغمبر (ص) شامل حالش می گردد .


12- کردارهای بد او به کردارهای نیک مبدل می شود .


13- خداوند متعال در عبادت اورا تائید می نماید .


14- انشاءالله با این دعا عقوبت از اهل زمین دور می گردد .


15- ثواب کمک به مظلوم را دارد .


16- ثواب احترام به بزرگتر و تواضع نسبت به او را دارد .


17- پاداش خونخواهی حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را دارد .


18- شایستگی دریافت احادیث ائمه اطهار (ع) را می یابد .


19- نور او برای دیگران نیز - روز قیامت - درخشان می گردد .


20- هفتاد هزار نفر از گناهکاران را شفاعت می کند .


21- دعای امیرالمومنین (ع) در روز قیامت شامل حالش می گردد .


22- بی حساب داخل بهشت می گردد .


23-از تشنگی روز قیامت در امان می ماند .


24- در بهشت جاودان است .


25- مایه خراش روی ابلیس و مجروح شدن دل او است .


26- روز قیامت هدیه های ویژه ای دریافت می دارد .


27- خداوند عزوجل از خدمتگزاران بهشت نصیبش می فرماید .


28- در سایه گسترده خداوند قرار گرفته و رحمت بر او نازل می شود ، مادامی که مشغول آن دعا باشد .


29- پاداش نصیحت مومن را دارد .


30- مجلسی که در ان برای حضرت قائم (عج) دعا شود محل حضور فرشتگان می گردد .


(برگرفته از کتاب موعودنامه)


هم کن لولیک الحجته ابن الحسن صلواتک علیه و علی ابائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه والیناً و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا  ))

نوید قرآن درباره امام مهدى

نوید قرآن درباره امام مهدى  

(( وَعَدَ اللّهُ الّذِینَ ءَامَنُوا مِنکمْ وَ عَمِلُوا الصالِحاتِ لَیَستَخْلِفَنّهُمْ فى الأَرْضِ کمَا استَخْلَف الّذِینَ مِن  

 

قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنّ لهَُمْ دِینهُمُ الّذِى ارْتَضى لهَُمْ وَ لَیُبَدِّلَنهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنى لا یُشرِکُونَ  

 

بى شیْئاً وَ مَن کفَرَ بَعْدَ ذَلِک فَأُولَئک هُمُ الْفاسِقُونَ ...))

ادامه مطلب ...

لیوان آب

صدای زیبای آبشار نقره ای را با همین گوشهای تیزم می شنوم0 گویی که قطره قطره اش برایم حکم یک دریا دارند،صدایشان کردم آمدند وبرایم یک جام از آب گوارا آوردند،گفتم:مگر خودتان تشنه نیستید گفتند ما سیرابیم،اما تو هنوز رودخانه دلت کویر است،لیوان را گرفتم،نوشیدم آن را،گوارا بود وبه دلم نشست ودر همان لحظه دیدم صدایی دگر نمی شنوم،هر چه نگاه کردم آن همان قطرات آب را ندیدم، گفتم خدایا جرا اینگونه مرا تنها گذاردند0 چرا اینگونه سیراب شدم،اما مرا خواب کردند ورفتند،صدایی شنیدم0 به سویش دویدم ورسیدم،آریٍ،آری،این همان آبشار است ورفتم یک لیوان را در کنار سنگ ریزه های آبشار دیدم،دویدم،دویدم،آنقدر که دوباره تشنه شدم اما دیدم نوری کنارم ایستاده  

 گفتم: که هستی!

 

گفت:همان کسی که در انتظارش کنار جاده سرنوشت نشسته ای،گفتم من لیاقت ندارم،چرا سراغم آمدی،گفت:پاک است دلت،اینگونه مگذار آلوده شوند،گفتم:چگونه،گفت مرا طلب کن،صدایم زن،گفت نمی رسد صدایم به گوشت،گفت رسیده،اما نه با آن لحنی که باید مرا طلب کنی،گفتم عشقم را چه کنم،گفت:عاشق باش،اما آنگونه که خودت می گویی بر سر جاده انتظار منتظرش باش0 این را گفت:واز جلوی چشمان سیاهم محو شد0    

جمعه ها برای تو می نویسم

با خودم عهد کردم که جمعه ها برای مولایم ؛ حضرت صاحب الزمان بنویسم (به طور اخص؛ چرا که هرچه مینویسم وهر چه هست از آن اوست)


آمدم خودم بنویسم دیدم که زهی خیال باطل...من
  
کجا و....

پس از زبان دیگران مینویسم که حرف دل است .

و چه فرقی میکند؛ که چه کسی گفته باشد؛ مهم اینست که حرف دل ما هم باشد

و چه زبانی شیوا تر از شعر:

تقدیم به اوکه

نه تنها حاضر است که ظاهر هم هست اما....ما لیاقت نداریم...



او غیبت نکرده است...



گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی...

از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی...

گاهی اگر در چاه مانند پدر آه!

اندوه مادر را حکایت کرده باشی...

گاهی اگر زیر درختان مدینه ؛

بعد از زیارت استراحت کرده باشی...

گاهی اگر بعد از وضو مکثی کنی تا ،

آئینه ای را غرق حیرت کرده باشی...

در سال های سال دوری و صبوری

چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی...

حتی اگر بی آنکه مشتاقان بدانند

گاهی نمازی را امامت کرده باشی...

یا در لباس ناشناسی در شب قدر

از خود حدیثی را روایت کرده باشی...

یا در میان کوچه های سرد و تاریک

نان و پنیر و عشق قسمت کرده باشی...

پس بوده ای و هستی و می آئی از راه

تا حق دلها را رعایت کرده باشی


پس مردمک های نگاه ما عقیمند!


تو بوده ای بی آنکه غیبت کرده باشی

جمعه ها برای تو می نویسم

سلام...

سلامی از کمترین و کوچکترین و خارترین وجود عالم به بزرگترین و مهربان ترین و بزرگوارترین و زیباترین وجود عالم...

نمی دانم سلام کمترین را پذیرائی یا نه!!...اما می گویند که کریمان کریمانه می نگرند...

مولای من...

تن مرده ام را با نگاه مسیحائیت جان دوباره ببخش...

مس وجودم را با دستان موسائیت تو کیمیا کن...

نفس آلوده به گناه و این بت خودخواهی را با ید ابراهیمیت بشکن....

روح خسته و رنجورم را با صوت داوودیت نشاط دوباره ببخش...

مرا از نو...از نو..ای مولای من!...برای خودت و تنها برای خودت بساز...

بگذار همیشه و همیشه در تمام لحظات زندگی ام با تو باشم ....ای آقای من!

ای مولای خوبی ها، ای از همه بهتر، ای غایب از نظر!

مرا چون خود،
  
پاک و زلال و آسمانی کن. دستم را بگیر و این خاک نشین تنهایی را تا عرش نگاهت بالا ببر...

بگذار با یاری تو ، به شوق دیدار تو، از فرش خدا بسوی عرش او روانه شوم ...

سید من ، ای صاحب خیَر، ای غایب از نظر!

یک نگاه....نه!، گوشه چشمی از شما بس است تا همچون پرنده ای آزاد در آسمان بی کرانه الهی بسوی تو، ای تمام خوبیها و مهربانی

ها، پرواز کنم....

یک دست نوازشگر تو بر سرم می دانی چه می کند با این دل مولای من؟!!!

سلاله زهرا(س)،ای ناجی بشر، ای غایب از نظر!

کشتی نجاتت را بسوی دریای پرتلاطم زندگی من روانه کن، تا مرا از عمق این دریای پرآشوب زندگی نجات دهد و دل بی تابم بر عرشه

کشتی احسانت آرام گیرد...

ای چراغ هدایت، ای روشنی بصر،ای غایب از نظر!

نور هدایتت را بر جاده تاریک زندگی ام بتابان که این گم کرده راه، راه آمدن به سوی تو را بازشناسد...

آقای من،ای در عطوفت مهربان تر از مادر، ای غایب از نظر!

بگذار شبی سر بر دامن مهربانی ات تا صبح اشک بریزم تا بلکه دل بی قرارم آرام گیرد...آرام... آرام...

آنگاه به تو قول می دهم که دیگر چیزی نخواهم جز آمدنت....جز آمدنت...


التماس دعا

جمعه ها برای تو می نویسم

السلام علیک یا اباصالح المهدی(عج)...

آقا!

آقا جان!

آقای یگانه من!

مظلوم ترین!

تنها ترین!...

تو خود خوب میدانی که من، عاشق عاشق پیشه دل شکسته تو،با خود عهد کرده بودم که زندگی ام را، تمام

زندگی ام را...آری، همه و همه آن را، وقف تو کنم...

و چرا نه؟!!

چرا چنین نکنم؟ در حالی که می دانم، به یقین می دانم که تو - مولای دریا دل من( که چقدر کوچک است دریا

برای نشان دادن مهربانی تو و چقدر کلمات محدودند برای بیان احساس من)- هر روز و همه شب ،لحظاتی از

زندگی گران بار خود را به یاد من بوده ای و برای من، این موجود کوچک سراپا تقصیر، دست به دعا برداشته ای

و چه زلال - ای زلال ترین - اشک ریخته ای؛

اشکی برای من...

اشک " تو " برای " من"...

اشکی برای سبک شدن کوله بار پرگناه من!!!....

آه....ای خدای من!

پس اگر تمام زندگی خویش را و لحظه به لحظه آن را وقف تو کنم،هنوز هیچ نکرده ام و هنوز هم در خم ابتدایی

ترین کوچه عشق تو مانده ام....

من عهد کرده بودم؛

با خود و با خدای خویش، که لحظات زندگی ام را به یاد تو گره بزنم...

و اکنون،

اکنون  که زندگی ام به اندازه بیست و دو سال خزان زده است،سر به زیر و شرمگین ام؛

از اینکه نتوانسته ام-آن چنان که باید و آن سان که شاید- به عهد خویش وفا کنم...

که به خدا سخت زمانه ای شده برای عاشقان تو...

اینک؛

ای دیادل ترین!

می خواهم - به سان مورچه ای که به اندازه توان خویش، تحفه ای برای سلیمان می برد - هدیه ای به بار گاه

تو تقدیم کنم...

نیک می دانم که سرزنش ام نخواهی کرد؛ از اینکه هدیه ام کوچک است در برابر عظمت تو.

اکنون به لطف و مهربانی خویش،

هدیه مرا بپذیر...

جان مرا بپذیر...

بگذار تا فدایی تو باشم؛

فدا شوم به راه تو،

که همه چیز منی و همه هستی من...

ای تمام سرمایه زندگانی من!

ای محبوب آسمانی من!

من فرزند جوان پدر و مادری هستم که قلب مرا با محبت تو آشنا کرده اند و شهد شیرین تر از عسل مهرت

را،نه جرعه جرعه که دریا دریا، در کام جانم ریخته اند...

به امید روزی که فدایی تو باشم...

امیدشان را نا امید مکن..

ای منتهای تمامی آرزو ها!...

مهدی جان....

اللهم عجل لولیک الفرج....