1-مایه ناراحتی شیطان است.
2-مایه استجابت دعا می شود.
3-باعث نجات یافتن از فتنه های آخر الزمان می شود.
4-باعث آمرزش گناهان است.
5-شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می شود.
6-نشانه انتظار است.
7-فرج مولای ما صاحب الزمان زود تر واقع می شود.
8-باعث طولانی شدن عمر است.
9-هنگام مرگ به او مژده می رسد و با او به نرمی رفتار می شود.
10-باعث زیاد شدن اشراف نور امام در دل او می شود.
11-محبوبترین افراد نزد خداوند خواهد بود.
12-کردار بد او به کردار نیک مبدل می شود.
13-دعای امیر المومنین در حق او در روز قیامت است.
13-این دعا در عالم برزخ و قیامت مونس مهربانی خواهد بود.
14-باعث دوری غصه ها می شود.
15-با ائمه اطهار محشور می شود.
16-نائل شدن به بالاترین درجات شهدا در روز قیامت.
17-رستگاری به شفاعت حضرت فاطمه زهرا را دارد.
یارب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجت
کسی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ پرسید چه میگویید دربارهی کسی که دارای ولایت امامان است؛ و انتظار ظهور حکومت حق را
میکشد و در این حال از دنیا میرود؟
امام ـ علیه السّلام ـ در پاسخ فرمود:
هو بمنزله من کان مع القائم فی فسطاطه ـ ثمّ سکت هنیئه ـ ثمّ قال هو کمن کان مع رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ
؛ او همانند کسی است که با رهبر این انقلاب در خیمهی او (ستاد ارتش او) بوده باشد ـ سپس کمی سکوت کرد ـ و فرمود مانند کسی
است که با پیامبر اسلام (در مبارزاتش) همراه بوده است.
این مضمون در روایات زیادی با تعبیرات مختلفی نقل شده است:
در بعضی «بمنزله الضّارب بسیفه فی سبیل الله؛ همانند شمشیر زنی در راه خدا.»
و در بعضی دیگر «کمن قارع مع رسول الله بسیفه؛ همانند کسی است که در خدمت پیامبر با شمشیر بر مغز دشمن بکوبد.»
در بعضی دیگر «بمنزله من کان قاعداً تحت لواء القائم؛ همانند کسی است که زیر پرچم قائم بوده باشد.»
و در بعضی دیگر «بمنزله من استشهد مع رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ؛ همانند کسی است که با پیامبر شهید شود.»
این تشبیهات که در مورد انتظار ظهور حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ در این روایات وارد شده بسیار پر معنی و روشنگر
این واقعیت است که یک نوع رابطه و تشابه در میان مسألهی «انتظار» و «جهاد» و مبارزه با دشمن، در آخرین شکل خود، و جود دارد.
در روایات متعدّدی نیز انتظار چنین حکومتی را داشتن، به عنوان بالاترین عبادت معرفی شده است.
این مضمون در بعضی از احادیث، از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و در بعضی از حضرت علی ـ علیه السّلام ـ نقل شده است؛ از
جمله در حدیثی میخوانیم که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود:
«افضل اعمال امّتی انتظار الفرج من الله عزّوجلّ؛ بالاترین اعمال امت من انتظار فرج از ناحیهی خدا کشیدن است.»
و در حدیث دیگری از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ میخوانیم:
«افضل العباده انتظار الفرج»
این حدیث اعم از این که انتظار فرج را به معنی وسیع کلمه بدانیم، و یا به مفهوم خاص یعنی انتظار ظهور مصلح جهانی باشد، اهمیت
انتظار را در مورد بحث ما روشن میسازد.
این تعبیرات همگی حاکی از این است که انتظار چنان انقلابی همیشه توأم با یک جهاد و سیع دامنهدار است.
و اگر اعتقاد و انتظار حکومت جهانی مهدی به صورت ریشهدار حلول کند، سرچشمهی دو رشته اعمال دامنهدار خواهد شد (زیرا اعتقادات
سطحی ممکن است اثر آن از گفتار و سخن تجاوز نکند اما اعتقادات عمیق همیشه آثار عملی گستردهای به دنبال خواهد داشت)؛ این دو
رشته اعمال عبارتنداز:
ترک هر گونه همکاری و هماهنگی با عوامل ظلم و فساد، و حتی مبارزه و درگیری با آنها از یک سو؛ و خودسازی و خودیاری و جلب
آمادگیهای جسمی و روحی و مادی و معنوی برای شکل گرفتن آن حکومت واحد جهانی و مردمی، از سوی دیگر.
و خوب که دقت کنیم میبینیم هر دو قسمت آن کاملاً سازنده و عامل تحرّک و آگاهی و بیداری است.
با توجه به مفهوم اصلی «انتظار»، معنی روایات متعددی که دربارهی پاداش و نتیجهی کار منتظران نقل شده بخوبی درک میشود.
اکنون میفهمیم چرا منتظران واقعی گاهی همانند کسانی شمرده شدهاند که در خیمهی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ یا زیر پرچم او
است، یا کسی که در راه خدا شمشیر میزند یا به خون آغشته شده یا شهید گشته است.
آیا اینها مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت نیست که متناسب با مقدار آمادگی و درجهی انتظار افراد است؟
یعنی همانطور که میزان فداکاری مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است، انتظار و خود سازی و آمادگی نیز درجات کاملاً
مختلفی دارد که هر کدام از اینها با یکی از آنها از نظر «مقدمات» و «نتیجه» شباهت دارد؛ هر دو جهادند و هر دو آمادگی میخواهند و
خودسازی. کسی که در خیمهی رهبر چنان حکومتی قرار گرفته یعنی در مرکز ستاد فرماندهی یک حکومت جهانی است، نمیتواند یک
فرد غافل و بیخبر و بیتفاوت بوده باشد؛ آنجا جای هر کس نیست؛ جای افرادی است که بحق شایستگی چنان موقعیت پر اهمیتی را
دارند.
همچنین کسی که سلاح در دست دارد و در کنار رهبر این انقلاب با مخالفان حکومت صلح و عدالتش میجنگند، آمادگی فراوان روحی و
فکری و رزمی باید داشته باشد.
منبع:
آیت الله مکارم شیرازی ـ حکومت جهانی مهدی، ص94
_________________
گفت یا علی(ع)؛عشق آغاز شد.
گفت یا زهرا(س)؛سوز آغاز شد.
و چه سریست بین عشق و سوز؟
شاید همان قصه شمع و پروانه باشد که حکایت نور است و سوختن؛
نه چنان است که خلقى چشم انتظار ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) و عملى گشتن وعده هاى الهى به دست او باشند ولى او خود بى خبر از این همه اشتیاق، رها از هر دغدغه اى، گوشه آسایشى براى خویش گزیده و نسبت به درد و رنج و شکنج شیعه و یارانش بى تفاوت و بى احساس، روزگار غیبت را سپرى سازد!
او علاوه بر آنکه از اوضاع و احوال منتظرانش آگاه است. [1]
و در مراعات حال آنان کوتاهى نمى کند و یادشان را از خاطر نمى برد [2]،
خود نیز در حالت انتظار به سر مى برد.
او چشم انتظار اذن خداست [3]،
تا از پرده غیبت بدر آید و خورشید جمال خویش را بى هیچ حجابى به جهانیانِ در ظلمت نشسته بنمایاند.
او چشم انتظار فرمان پروردگار است [4] تا با سلاح عقل و علم و عطوفت ـ و نه با شمشیر فقط ـ همه دلها را مسخّر خویش گرداند و همه سرزمینها را به زیر سلطه دین و عدالت در آورد.
او چشم انتظار آسایش دوستان و موالیان خداست. [5] تا در سایه حکومت توحیدى او از رنج انتظار بیاسایند و از فتنه هاى دوران غیبت رهایى یابند و با استمداد از علم و عدالت او قلّه هاى کمال را یکى پس از دیگرى در نوردند.
همین چشم انتظارى هاى امام زمان(علیه السلام)است که نیمه شب ها خواب را از چشمان مبارکش مى گیرد و اشک سوزانش را برگونه هاى مقدّسش جارى مى سازد و ناله و ندبه اش را باعث مى گردد.
«اللّهمَّ طال الانتظار، و شَمُتَ بنا الفجّار، وصَعُبَ علینا الانتصار.» [6]
«بار خدایا ! انتظار طولانى شد و مورد نکوهش کافران قرار گرفتیم و یارى نمودن ما یکدیگر را، مشکل گردید.»
پی نوشت ها :
[1] ـ « انّا یحیط علمنا بأنبائکم ولایعزُبَ عنّا شىٌ من اخبارکم». بحار، ج ۵۳، ص ۱۷۵.
[2] ـ مدرک پیشین.
[3] ـ خدایا بر مهدى(علیه السلام) درود فرست که قیام کننده به امر تو و نهان شده در میان خلق تو و منتظران اذن توست (والمنتظر لاذنک)، بحار، ج ۹۹، ص ۱۰۲.
[4] ـ «اللّهم صلّ على ولیک المنتظر أمرَکَ» خدایا بر ولیّت که منتظر فرمان توست درود فرست (بحار، ج۹۱، ص ۱۷).
[5] ـ خداوندا بر ولیّت امام زمان(علیه السلام) که منتظر فرج و آسایش اولیاى توست درود فرست (مدرک پیشین).
[6] ـ بحارالأنوار، ج ۱۰۲، ص ۱۰۳.
به دل گفتم چرا با غم عجینی؟
چرا هر عصر جمعه،دل غمینی؟
به ناگه اشک چشمم ناله سر داد
دلم از غصه اش فریاد سر داد
که تو آخر نمیدانی،کسی هست
که عهدی با دل هر عاشقی بست
همه گویند چرا این دل چنین است؟!
به عصر جمعه ها عاشق غمین است
بگویم من تو را از عهد این دل
که فریاد دو دو صد فریاد از این دل
همه دلها گرو در دست مولاست
همه جانهای ما سر مست لیلاست
همان روزی که خلوت کرده بودم
به ناگه یک ندایی را شنیدم
ندایی بود،بس جانسوز و پرخون
که گویی او دلی دارد همه خون
دگر عشاق ما حالی ندارند
دگر با آه ما اشکی ندارند
همه در بند دنیای خودستند
چرا پیمان خود با من شکستند؟!
چرا نام مرا آهسته گویند؟
ز خجلت نام من با کس نگویند؟
چرا کس نام من از دل نگوید؟
به تزویر و ریا نامم بگوید؟
همه آلام خود،آرام و پر درد
بگفت با این دل پر غصه و درد
گلویم پر ز بغض،مملو ز فریاد
ز پر دردی مولایم زنم داد
دو چشمانم به دردش ناله می کرد
خدا را با که این بازی توان کرد؟!
که مولایم همه درد و همه غم
ولیکن یار او بی درد و بی غم!
از آن پس با دل خود عهد کردم
خوشی را بر دل خود منع کردم
به مادامی، که مولایم غریب است
به هر جا که روم کارم همین است:
خنده بر لب نزنم از ته دل تا به ابد
گریه بسیار کنم بر غم او تا به ابد/span>